رودکده

معنی کلمه رودکده در لغت نامه دهخدا

رودکده. [ ک َ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) وادی. ( مهذب الاسماء ). رودخانه. بستر رود : رود بر دو ضرب است یکی طبیعی است و دیگر صناعی ، اما رود صناعی آن است که رودکده های او بکنده اندو آب بیاورده اند. ( حدود العالم ). و رودکده وی جایی فراخ شده و جایی تنگ. ( حدود العالم ). گوسفندان را شبان در رودکده ای بداشت... بارانی عظیم ببارید و سیلی سخت بیامد و اندر این رودکده افتاد. ( قابوسنامه ).

جملاتی از کاربرد کلمه رودکده

حَتَّی إِذا أَتَوْا عَلی‌ وادِ النَّمْلِ تا هنگام برگذشت بر رودکده مورچه قالَتْ نَمْلَةٌ گفت سالار آن لشکر مورچه: یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ ای مورچگان در روید در جایگه‌های خویش لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ شما را فرو نشکنند سلیمان و سپاه او وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ (۱۸) و ایشان بی‌آگاه که ندانند.
آن رودکده که جای آب است از سیل نگر که چون خراب است