روجه

معنی کلمه روجه در لغت نامه دهخدا

( روجة ) روجة. [ رَ ج َ ] ( ع اِمص ) عجله. ( اقرب الموارد ). شتاب.

معنی کلمه روجه در فرهنگ فارسی

عجله

جملاتی از کاربرد کلمه روجه

3- وقتى كه عثمان بن عفان در اثر ضرب و كتك روجه خود ((رقيه )) دختر حضرترسول صلى الله عليه و آله و سلم را به شهادت رسانيد و او را دفن كردند، آن حضرتدر برابر قبر او ايستاد و سر به جانب آسمان بلند كرد در حالى كه اشك از چشمانش مىريخت . به مردم فرمود: به ياد آورم آن چه بر اين مظلومه واقع شد (از شكنجه كردنعثمان او را). برايش دل سوزى كردم و از خداوند رحيم خواستم كه او را به من ببخشد وفشار قبر به او نرسد.

مساءله 17 - اگر روجه ايكه حامله بوده مطلقه شود بطلاق رجعى وبعد از وضع حمل اختلاف كنند در زمان وقوع طلاق ، شوهر ادعا كند كه قبل از وضع حمل طلاق داده ام و در نتيجه با وضع حمل عده تو تمام شده و ديگر حق نفقه بر من ندارى و زوجه ادعاء كند كه طلاق بعد ازوضع حمل بوده و بايد تا سه ماه و ده روز نفقه مرا بدهى و هيچ يك از دو طرف بينه نداشته باشد قول قول زن است با سوگندش ، اگر سوگند ياد كرد ثابت مى شود كه مستحق نفقه است ، لكن حاكم مى شود بر مرد بجدائى و اينكه جائز نيست رجوع كند به زن بخاطر اقراري كه كرده .