رهبه
معنی کلمه رهبه در دانشنامه اسلامی
رَهبه بالا بردن پشت دستها به طرفآسمان هنگام دعا و ترس را می گویند.
حالات اشخاص هنگام دعا
حالتهای دعا کننده هنگام دعا به لحاظ رجا، خوف، انقطاع و غیر آن، متفاوت است. در بعضی روایات متناسب با احوال دعا کننده، برای قرار گرفتن دستهای او هیأت خاصی ذکر شده است، از جمله آنها حالت رهبه، یعنی ترس از خدا است که به جهت التفات به گناهان ارتکابی، به دعا کننده دست می دهد. در این حالت مستحب است وی پشت دستهای خود را تا محاذی صورت به طرف آسمان بالا ببرد تا نشانه شرمندگی و سرافکندگی وی در محضر خدای متعال باشد و بدین وسیله خداوند او را مورد لطف ومرحمت ومغفرت خویش قراردهد.
[ویکی الکتاب] معنی رَهْبَةً فِی صُدُ: خوف و ترس
ریشه کلمه:
رهب (۱۲ بار)
«رَهْبَةً» در اصل، به معنای ترسی است که توأم با اضطراب و پرهیز باشد، و در حقیقت، ترس و وحشتی است عمیق و ریشه دار که آثار آن در عمل ظاهر گردد.
ترس. راغب گوید «الرهبة و الرهب: مخافة تحرز و اضطراب» ولی صحاح و قاموس و اقرب و مجمع آن را مطلق خوف گفتهاند البته شما در دل آنها از خدا پر مهابتتراید. به وسیله آن آمادگی، دشمن خدا و دشمن خود را میترسانید. * . معنی این آیه در «جنح» گذشت. * . اگر در استرهاب طلب ملاحظه شود مراد آن است که خواستار ترساندن حاضرین شدند و غرضشان ترساندن بود ولی بیضاوی گوید: آنها زا به شدّت ترساندند و در اقرب گوید «استرهبه: خوفّه» همچنین است قول صحاح.
جملاتی از کاربرد کلمه رهبه
اوهام متوهمان در حيرت فرو رود و نگاه بينندگان قاصر ماند و اوصاف وصف كنندگان رهبه جايى نبرد و گفته هاى مبطلان مضمحل گردد از درك عجيب شاءنش و يا رسيدن به علومكانش . پس او در موضعى است نامتناهى ، و در مكانى است كه ديد چشمان بدان نرسد وعبارات بدان اشاره نكند، هيهات ! هيهات !
و ظاهرا امر به رهبه ، كنايه باشد از امر به عبادت ، و خلاصه معناى (از من بترسيد)،(مرا بپرستيد) است ، و اگر بجاى اين ، آن را آورد براى اين بود كه قبلا گفتگو ازسجده تمامى موجودات در بين بود كه خود، اصل در تشريع عبادت و ترس ملائكه بود، ودر آنجا گفتيم كه ترس ملائكه ترس از جلال و مهابت خدا بود نه ترس از عقاب ، دراينجا نيز مقصود همان است (دقت فرمائيد).
اوهام متوهمان در حيرت فرو رود و نگاه بينندگان قاصر ماند و اوصاف وصف كنندگان رهبه جايى نبرد و گفته هاى مبطلان مضمحل گردد از درك عجيب شاءنش و يا رسيدن به علومكانش . پس او در موضعى است نامتناهى ، و در مكانى است كه ديد چشمان بدان نرسد وعبارات بدان اشاره نكند، هيهات ! هيهات ! (1048)
الم تـرالى الذيـن نـافـقـوا يـقـولون لاخـوانـهـم الذيـن كـفـروا مـناهـل الكتاب لئن اخرجتم لنخرجن معكم و لا نطيع فيكم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنكم واللّه يشهد انهم لكاذبون (11) لئن اخرجوا لا يخرجون معهم و لئن قوتلوا لا ينصرونهم ولئن نـصـروهـم ليولن الادبار ثم لا ينصرون (12) لانتم اشد رهبه فى صدورهم من اللّهذلك بـانـهـم قـوم لا يـفـقـهـون (13) لا يـقـتـلونكم جميعا الا فى قرى محصنة او من وراء جدربـاسـهـم بـيـنـهـم شـديـد تـحـسـبهم جميعا و قلوبهم شتى ذلك بانهم قوم لا يعقلون (14)كـمـثـل الذيـن مـن قـبـلهـم قـريـبـا ذاقـوا وبـال امـرهـم و لهـم عـذاب اليـم (15)كـمـثـل الشـيـطـان اذ قـال للانـسـان اكـفر فلماكفر قال انى برى ء منك انى اخاف اللّه ربالعلمين (16) فكان عقابتهما انهم افى النار خلادين فيها و ذلك جزوا الظلمين (17)