رهبانهم

معنی کلمه رهبانهم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رُهْبَانَهُمْ: کشیشانشان - جمع راهب (ازالرهبة و الرهب به معنای ترسی است که توأم با احتراز باشد و رهبانیة به معنای مبالغه و غلو و افراط در تحمل عبادت است)
ریشه کلمه:
رهب (۱۲ بار)هم (۳۸۹۶ بار)
جمع راهب است و آن کسی است که از خدا می‏ترسد ولی در متعارف به راهبان و صومعه نشینان مسیحیان اطلاق می‏شود. طبرسی تصریح می‏کند که آن جمع راهب است مثل راکب و رکبان و فارس و فرسان ولی راغب گفته مفرد و جمع هر دو به کار رود در قرآن مجید جمع به کار رفته است. ، . قسّیس و حبر علمای مسیحی، و راهب دیر نشینان آنهاست. * . رهبانیة عرفاً آن است که انسان از مردم بریده و مشغول عبادت خدا شود در اثر خوف از خدا (المیزان) راغب گوید: آن افراط در تعبد است از فرط خوف. لیکن در اسلام رهبانیت نیست بلکه رهبانیت اسلام جهاد در راه خدا و نماز و غیره است که خواهد آمد طبرسی گفته حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده: «لا رهبانیة فی الاسلام» در سفینة البحار ذیل لغت رهب نقل کرده: پسری از عثمان بن مظعون فوت شد. بسیار محزون گردید تا محلی در منزل خود معیّن کرده مشغول عبادت شد. این مطلب به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رسید فرمود: ای عثمان خدا بر ما رهبانیّت امّت من فقط جهاد در راه خداست. آیه شریفه صریح است در اینکه رهبانیّت ساخته نصاری است و بر آنها تشریع نشده است «ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» ولی دلالت دارد که این عمل پیش خدا پسندیده بوده زیرا اِلّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللّهِ» به طوریکه المیزان و بیضاوی گفته استثناء منقطع است یعنی لکن آنها برای رضای خدا این کار را ساختند. طبرسی نیز در تفسیر اینطور گفته ولی در اعراب جور دیگر آورده که برای آنها طلب رضای خدا را نوشتیم نه رهبانیّت را. و نیز آیه روشن است در اینکه نصاری در این عمل افراط و تفریط کرده‏اند که فرموده «فَمارَعِوْها حَقَّ رِعایَتِها»در اینجا روایتی در مجمع نقل شده که روشن کننده مطلب است . ابن مسعود گوید: با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به الاغی سوار بودم فرمود: ای پسر امّ عبد آیا می‏دانی بنی اسرائیل از کجا رهبانیت را ساختند گفتم: خدا و رسول داناتراند. فرمود: ستمکاران پس از عیسی بر آنهامسلّط شدند و عمل به معصیت کردند. اهل ایمان از این کار خشمگین شده به جهاد برخاستند. سه بار از ستمگران شکست خوردند. نماند از آنها مگر اندکی گفتند: اگر خود را به این حکام نشان دهیم ما را فانی می‏کنند برای دین طرفدار و دعوت کننده‏ای نمی‏ماند بیائید در زمین متفقر شویم تا خداوند پیغمبری را که عیسی وعده فرموده مبعوث کند از آن محمد را قصد می‏کردند در غارهای کوهها پراکنده شدند و رهبانیتی از خود ساختند پس بعضی به دین خود چنگ زد و بعضی کفر ورزید بعد از این آیه را تلاوت کرد «وَ رُهْبانِیَّةً ابْتَدَعوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» پس از آن فرمود: پسر ام عبد میدانی رهبانیت امّت من چیست؟ گفتم: خدا و رسول داناتر است. فرمود: هجرت، جها، صلوة، صوم، حجّ، و عمره. از این روایت روشن می شود که کفر ورزندگان آن را مراعات نکرده و بیراهه رفته‏اند. این حدیث در المیزان از مجمع نقل شده در صافی نیز مختصراً آورده است.

جملاتی از کاربرد کلمه رهبانهم

در حديث ديگرى چنين آمده است كه عدى ابن حاتم مى گويد: خدمترسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمدم در حالى كه صليبى از طلا در گردن منبود، به من فرمود: اى (عدى )! اين بت را از گردنت بيفكن ! من چنين كردم ، سپسنزديكتر رفتم شنيدم اين آيه را مى خواند (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا...) هنگامىكه آيه را تمام كرد گفتم : ما هيچگاه پيشوايان خود را نمى پرستيم !

از همه گذشته گاهى بشر را نيز عملا رب خود قرار مى دادند، چنانكه قرآن در نكوهشمردمى كه احبار (دانشمندان يهود) و رهبانان (مردان و زنان تارك دنيا) را ارباب خود مىدانستند مى گويد (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله ): آنها احبار ورهبانهايشان را ارباب بجاى خدا مى دانستند (توبه 31).
و در آيه 31 سوره توبه ميخوانيم : خداوند در باره يهود و نصارى ميفرمايد: (اتخذوااحبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسيح بن مريم و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا):آنها دانشمندان و راهبان خود را معبودانى در برابر خدا قرار دادند، همچنين مسيح فرزندمريم را، در حالى كه جز به عبادت خداوند يگانه كه هيچ معبودى جز او نيست دستورنداشتند).
و مقصود از اينكه مى فرمايد: (و مسيح بن مريم را نيز بجاى خدا رب خود گرفته اند)اين است كه آنها - همانطورى كه معروف است -قائل به الوهيت مسيح شدند. و در اينكه مسيح را اضافه به مريم كرد، اشاره است بهاينكه نصارى در اين اعتقاد بر حق نيستند، زيرا كسى كه از زنى به دنيا آمده باشد چهشايستگى پرستش را دارد، و از آنجائى كه اهل كتاب نحوه اتخاذشان مختلف بود، و اتخاذهر كدام يك معناى مخصوصى را داشت ، لذا نخست اتخاذى را كه در هر دو كيش به يك معنابود ذكر نموده و فرمود: (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله ) و آنگاه اتخاذمسيحيان را كه به معناى ديگرى بود بر آن عطف نموده و فرمود (و المسيح ابن مريم ).
قرآن كريم هم در اين باره فرموده : نصارا مريم و فرزندش را دو (اله ) (معبود)براى خود گرفته اند. و اين نسبتى كه قرآن به آنان داده منافات با اين جهت كه گفتيمآنان مريم را اله نخوانده اند ندارد، زيرا گفتيم عملا با مريم هم بطور قطع معامله اله مىكنند، اگر چه اين اسم را بر او اطلاق ننمايند، قرآن در آيه ديگرى فرموده كه مسيحيانگفته اند: بدرستى خداوند همان مسيح يعنى عيسى بن مريم است . و اين خود معناى ديگرىاست ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آيه (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دونالله ) را چنين تفسير فرموده كه : اهل كتاب درحلال و حرام و خلاصه در عمل ، پيروى احبار و رهبان خود را كرده اند و عملا با آنان معاملهارباب نموده اند، گر چه آنان را ارباب نخوانند.

آنگاه اضافه فرمود: و اما اين كه فرموده (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا) از اين روبوده كه يهوديان و مسيحيان گوش به حرف احبار و رهبان خود مى دادند، و آنها راكوركورانه اطاعت نموده و گفته هاى ايشان را مانند وحى منزل دانسته و با آن معامله دين مى كردند و آنچه اصلا به يادش نبودند اوامر خداى تعالى و كتابهاى آسمانى او و پيغمبران او بود كه بكلى پشت سر انداختند، پس در حقيقت بجاى اينكه خدا را رب خود بدانند احبار و رهبان را ارباب خود گرفتند...

6- تنها خداوند حقّ قانونگذارى دارد. آنان كه قانون غيرخدا را مى پذيرند، از مدار اسلام، خارجند. (اتّخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه )
و در كافى به سند خود از ابى بصير از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه گفت: من از آن جناب پرسيدم معناى آيه (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله ) چيست؟ فرمود: به خدا قسم احبار و رهبان ، يهود و نصارى را به پرستش خود نمى خواندند وبفرضى هم كه مى خواندند يهود و نصارى هرگزقبول نمى كردند، و ليكن احبار و رهبان تعدادى از محرمات را برايشانحلال و تعدادى از حلالها را بر آنان حرام نمودند، و آنها هم پذيرفتند، پس يهود ونصارى بدون اينكه خودشان متوجه باشند احبار و رهبان خود را پرستيدند.
(و قالت اليهود عزيز ابن اللّه و قالت النصارى المسيح ابن الله ، ذلك قولهمبافواههم ، يضاهون قول الذين كفروا من قبل ، قاتلهم اللّه انى يوفكون ، اتخذوا احبارهمو رهبانهم اربابا من دون اللّه و المسيح ابن مريم ، و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا لا اله الاهو سبحانه عما يشركون ....)