معنی کلمه رنج دیدن در لغت نامه دهخدا
بسی رنج دیدم ز خاقان چین
ندیدم که یک روز کرد آفرین.فردوسی.سپهبد چنین گفت چون دید رنج
که دستور بیدار بهتر ز گنج.فردوسی.فرامرز پسر کاکو را پیش آوردند و طغرل گفت رنجها دیدی ، دل قوی دار. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 642 ). رنج دیدی بباید آسود. ( تاریخ بیهقی ص 380 ). خواجه بروزگار پدرم آسیبها و رنجها دیده است. ( تاریخ بیهقی ).