رم کردن

معنی کلمه رم کردن در لغت نامه دهخدا

رم کردن. [ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رمیدن. رجوع به رمیدن شود.

معنی کلمه رم کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( رمید رمد خواهد رمید برم رمنده رمان رمیده رمش ) ۱ - ترسیدن و گریختن رم کردن . ۲ - احتراز کردت بسبب نفرت و کراهت .

جملاتی از کاربرد کلمه رم کردن

قربان تو و رفت تو باشم که زآهو رم کردن و استادن و دیدن تو مزه دارد
در سال ۱۳۰۷ پدرش به نمایندگی تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد و دوازدهم مهر سال بعد در حالی که با درشکه به مجلس می‌رفت بر اثر رم کردن اسبهایش دچار سانحه شد و درگذشت.
در سال ۱۲۶۵ در محلهٔ زیر کوچهٔ رشت به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در رشت آموخت و برای ادامه تحصیل به تهران رفت. مدتی به تحصیل حکمت و کلام و طب پرداخت و از آنجا به مصر و بیروت و پاریس سفر کرد. حدود ۱۴ سال در این کشورها زندگی کرد و سپس به ایران بازگشت. او در رشت ساکن شده بود که در سال ۱۳۱۲ در سن ۴۸ سالگی بر اثر رم کردن اسب‌های از درشکه سقوط کرد و درگذشت. او را در وادی‌السلام شهر نجف عراق، به خاک سپردند.
رفت از ستم چشم تو رم کردن دل‌ها خون می‌شود اکنون به سر تیر نگاهش
بهر رم کردن چو آهو راست می سازم نفس ساده لوح آن کس که پندارد ز جولان مانده ام