رضاخ
جملاتی از کاربرد کلمه رضاخ
اگر پیدا شود در ملک یک فرد به مانند رضاخان جوانمرد
از طرفی بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوان سردار سپه، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر تمام خاک ایران مسجل کند؛ لذا باید دولتهای محلی از میان برداشته میشدند که از جمله آنها دولت جنگل بود. در تهران تحلیلها بر این امر استوار بود که دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی است که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند.
بخش دوم : دوره رضاخان ، فصل اول: روى كار آمدن رضاخان
از اول كه آن كودتاى اول واقع شد و ما آنوقت در اراك بوديم ، اين به حسب چيزهايى كهدر راديوهاى آنوقت در بعد از اينكه اين جنگ دوم شروع شد، در راديوهاى آن وقت اين مطلبرا گفتند، مردم مى دانستند تا يك حدودى لكن درست نه ، تبليغات سوء نمى گذاشت درستمردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را، آن آدم سياه رو را، رضاخان را از ايران بيرونكردند در راديوهاى دهلى گفتند كه ما اين را آورديم سركار و چون خيانت كرد حالا برديمشرضاخان را از اول انگليسيهاى جنايتكار، انگليسيهاى غير صالح كه اسلحه در دستشانبود، رضاخان را اسلحه دار كردند واين آدم ناشايسته بىاصل را بااسلحه آوردند و مسلط كردند برمردم و چه جناياتى ، چه جناياتى در اين مدتىكه آن مرد سياه رو روى كار بود، نمى شود تشريح كرد، نمى توانيم تلخى هاى آنروزها را براى شما تشريح كنيم .(150)
وطن خواهی از ایشان گشت پادار رضاخان را زبون کردند ازین کار
يكى از اهداف رضاخان براى مبارزه با روحانيتاصيل از طريق محو تدريج لباس خاص اهل علم بود. با اجراى اين طرح ، نسبت به كسانىكه عمامه داشتند سخنگيريهاى بسيار مى شد. روحانيان نمى توانستند در معابر عمومىظاهر شوند و ناچار بودند در خانه يا در مدرسه علميه باقى بمانند، در غير اين صورتگرفتار پليس مى شدند.
به حسب قانون اساسى ملت راى به ايشان ندادند براى اينكه ملت اجتماع بر اين معنا(همه مان مى دانيم كه ) نكردند كه راى بدهند به ايشان . ما فرض مى كنيم كه آنها راىداده باشند، يعنى آن طبقه جلويى كه زمان رضاخان بودند، آن طبقه اى كه زمان رضاخانبود الان از آنها نيست الا چهار، پنج تا، ده تا، صد تا پيرمرد كه اينها ملت ايران نيستند،الان ملت ايران را اين طبقه اى كه الان موجودندتشكيل كرده اند. خوب ما از اين طبقه اى كه موجودند كه اينها ملت هستند، آنها ديگر حالا ملتايران نيستند يعنى آنهائى كه رفتند و فوت شدند ملت ايران نيستند و پدران ما ملتايران نيستند، ملت ايران الان ماها هستيم كه موجود هستيم ، ماهائى كه موجود هستيم ، شما درتمام ايران بگرديد و ببينيد كه كى راى
یکی از وقایع مهم مجلس پنجم، استیضاح رضاخان، سرانجام در روز ۷ مرداد ۱۳۰۴، مدرس به همراه شش تن دیگر از نمایندگان مخالف بود که رضاخان رئیسالوزراء را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه استیضاح نمودند که نهایتاً رای نیاورد.
در زمان رضاخان دو سياست عمده و متعارض در ميان روحانيت وجود داشت . جرياناول كه جريان غالب حوزه ها و روحانيت بود، اصولاتمايل به دخالت در سياست نشان نمى داد و از درگيرى هاى سياسى به شدت پرهيزداشت .
در مملكت ما يك ديكتاتورى شد مثل رضاخان ، محمدرضا ديكتاتور بود منتها به يكصورتى غير صورتى كه پدرش عمل مى كرد.(410)
اين حيوانهاى شهوتران كه مى خواهند با نام ترقى كشور با دخترهاى جوان مردم بهرقص و عيش و نوش بپردازند باز دست از اين كشف حجاب ننگين كه عفت و درستى عضوجوان حساس ما را به باد داد و از خيابانهاى بزرگ رضاخان به اين كشور بود برنمىدارند.
در طول انتخابات رضاخان از نیروی نظامی برای دستکاری در انتخابات در بسیاری از حوزههای قبایلی استفاده کرد و توانست با حزب تجدد و بیشتر حزب سوسیالیست متحد شود و حمایت آنان را بدست آورد. تنها در تهران انتخابات کاملاً سالم و بدون دستکاری برگزار شده بود.