رزون

معنی کلمه رزون در لغت نامه دهخدا

رزون. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رَزْن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ِ رَزْن ، به معنی جای بلند هموار که آب ایستد بر وی. ( آنندراج ). رجوع به رَزْن شود.
رزون. [ رَزْ زو ] ( اِخ ) ( به معنی بزرگ و امیر ) رزون بن الیداع است که از نزد هدد عزر فرار کرد و چند تن از جنگجویان را با خود همداستان نمود و در حوالی دمشق جنگ درپیوست و تخت سلطنت را متصرف گشت. وی در سراسر روزگار زندگانی خود دشمن آل اسرائیل می بود. ( از قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه رزون در فرهنگ فارسی

بمعنی بزرگ و امیر

جملاتی از کاربرد کلمه رزون

دست رزون یا حنابندان یکی از آداب و رسوم عروسی در نزد اقوام ایرانی و مردم دزفول می‌باشد. جشن حنابندان که به تعبیری آخرین رسم از آداب عروسی ایرانی می‌باشد، جشنی است که در واقع مراسم خداحافظی عروس بوده و در آخرین شب اقامت عروس به‌طور رسمی در خانه پدری برگزار می‌گردد.