رزق دادن

معنی کلمه رزق دادن در لغت نامه دهخدا

رزق دادن. [ رِ دَ ] ( مص مرکب ) روزی دادن. روزی رساندن. روزی بخشیدن :
چو نتوانست با چندان تکلف
سلیمان ماهیی را رزق دادن.علی شطرنجی.

معنی کلمه رزق دادن در فرهنگ فارسی

روزی دادن روزی رساندن روزی بخشیدن .

جملاتی از کاربرد کلمه رزق دادن

3- رزق دادن ، آفريدن و اداره كردن ، از سنّت هاى دائمى الهى است . (يرزق ، يملك ،يخرج ، يدبّر) (فعل مضارع رمز استمرار است )
هر دو عالم را مدد زو میرسد رزق دادن تا ابد زو میرسد
صـدر ايـن آيـات مـتـصـل اسـت بـه داسـتـان رزق دادن خـدا به بندگان كه در باره اش مىفـرمـود: (اللّه لطـيـف بـعـبـاده يـرزق مـن يـشـاء) وقـبل از آن هم فرمود: (له مقاليد السموات و الارض يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر) و مادر سـابـق اشاره كرديم به اينكه يكى از بزرگترين رزقها، دينى است كه خداى سبحاندر اخـتـيـار بـنـدگـانـش گـذاشـتـه و بـا در نـظـر داشـتـن ايـن نـكـتـه گـفـتـار ايـنفـصـل داخـل در گـفتار فصل گذشته مى شود كه در باره وحى سخن مى گفت ، و به طوركـلى آيـات اين سوره براى بيان آن ريخته شده ، بعد از هر چند آيه يكبار برگشته بههمان غرض اشاره مى كند.
جمله (و ينزل لكم من السماء رزقا) هم ، حجتى ديگر بر يگانگى خداى تعالى است ، وايـن حـجـت از جـهـت رزق اقـامـه شـده ، مـى فـرمـايد: رزق دادن به بندگان يكى از شؤ ونربـوبيت و الوهيت است و چون همه مى دانند كه رزق از ناحيه خداست ، نه از ناحيه شركاىايشان ، پس تنها او رب و اله است .
علاوه بر اينكه تمامى صفاتى كه معبود را مستحق عبادت مى كند ازقبيل خلقت كردن ، رزق دادن و مالكيت و تدبير عالم وامثال آن همه منحصرا صفات خداى تعالى است ، و غير خدا چيزى از آن صفات را از خودندارد، پس مشركين هم تنها او را بايد بپرستند.

كلمه (رزق ) به معناى عطائى است جارى و هميشگى ، و رزق دادن خداى تعالى عالمبشريت را از آسمان ، عبارت است از فرستادن باران و برف وامثال آن . و رزق دادنش از زمين عبارت است از روياندن گياهان و تربيت دامها، البته گياهان و دامهائى كه بشر از آنها ارتزاق مى كند، و به بركت اين نعمت هاى الهى است كه نوع بشر باقى مى ماند و نسلش منقرض نمى گردد.

از اين آيه قانون احكام ارث آغاز مى شود و آياتقبل جنبه مقدمه براى اين تشريع را داشت و قبل از بيان تفصيلى و تك تك مسائل آن ، بيانى اجمالى و مجموعى آورد تا به منزله قاعده كلى بوده باشد و بفهماندكه بعد از ثبوت ولادت يك فرد از فردى ديگر و يا خويشاونديش با او ديگر كسى بطور ثابت و دائم از ارث محروم نيست و ديگرمثل ايام جاهليت اطفال صغير ميت و زن او از ارث محروم نيست و علاوه بر اثبات اين قاعده مردم را تحذير هم كرد از اينكه يتيمان مردم را از ارث محروم نكنند كه بى بهره كردن يتيم ازارث مستلزم آن است كه ساير ورثه ، اموال آنان را به ظلم بخورند و در جاى ديگر ايننهى را تشديد كرده بود و با اين بيانات مساءله رزق دادن يعنى دادن سهمى ازاموال ميت به خويشاوندان و ايتام و مساكين را در صورتى كه هنگام تقسيم ارث حاضرباشند، بيان كرد و فرمود: به اينان هر چند وارث نيستند سهمى ازمال بدهيد.

و همين است معناى جمله (قل ان ربى ) كه در آن رب را به خود نسبت داده ، چون طرف خطابش يعنى مشركين خدا را رب خود نمى دانستند، و رزق دادن ، خود از شوون ربوبيت است، (يبسط) كه توسعه مى دهد، (الرزق لمن يشاء) رزق را براى هر كه بخواهد، ومصلحت و حكمتش اقتضاء كند (و يقدر) و تنگ مى گيرد آن را براى هر كه بخواهد (ولكن اكثر الناس لا يعلمون ) و ليكن بيشتر مردم نمى دانند، اگر از رزق چيزى نصيب شان نشده باشد، محروميت خود را به اسباب ظاهرى ، و اتفاقى نسبت مى دهند، و اگر نصيبشان بشود، آن را به زرنگى و حسن تدبير خود نسبت مى دهند، و همين كافى است در حماقت آنان.

11 رزق دادن از شئون ربوبيّت خداوند است . (رزق ربّك )