معنی کلمه رزدار در لغت نامه دهخدا
بنگرید آن رز و آن پایک رزداران
درهم افکنده چوماران زبر ماران.منوچهری ( آنندراج ).
رزدار. [ رَ ] ( اِ مرکب ) در آستارا این نام را به کرکف که نوعی افراست دهند. توسکا. توسا. ( یادداشت مؤلف ). مرحوم دکتر ساعی در تعریف توسکا، دو نوع آن را که درایران می روید نام می برد و گوید این دو گونه را بنامهای توسکا، توسه ، تسکا، توسا، رزدار، سیاه توسه و سفید توسه می خوانند. رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 172 شود.