رزج

معنی کلمه رزج در لغت نامه دهخدا

رزج. [ رَ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک. سکنه آن 368 تن. آب آنجا از قنات. محصولات عمده آن غلات و بنشن و انگور و انواع میوه و صنایع دستی زنان آنجاقالی بافی می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جملاتی از کاربرد کلمه رزج

ساخته شده شامل چند اتاق و با درب‌های از جنس نوعی سنگ که باز و بسته کردن ان با کمک چند نفر انجام می‌شد. در ضمن در ماه محرم تعزیه از زمان‌های بسیار دوره رایج بوده و هنور هم مرتب برگزار می‌شود. 

۳. بیت ناصر، این بخش، از بیت طوفان، بیت صافی، بیت ارْحَمه، بیت رِزْج، بیت مِطْلَق ابن رزج، بیت سلطان، بیت سالم، بیت مبارک، بیت مساعد، بیت مُطْلِب المِشْعَل السالم تشکیل می‌شود. افراد بیت ناصر اغلب در شوش و روستای عَلَم الهدی (نام پیشین بیت عیسی الخُلَیْف) و پیرامون نهر شاور (در جنوب شوش) و برخی نیز در هویزه زندگی می‌کنند. بیش‌تر ساکنان شوش در شرکت نیشکر هفت‌تپه کار می‌کنند.

ده رزج طبق مدارک بدست آمده از زمان دوره کمبوجیه (فرزند ارشد کوروش) بود است.

این روستا در دهستان جیحون دشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۲۸۱ نفر (۶۷خانوار) بوده‌است. رزج به زبان مادها و هخامنشی یعنی خانه‌ای که سقف ان چوبی باشد.(چوب و حصیر—تیر پوش)

تل رزجان مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان فسا، بخش مرکزی، روستای رزجان واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۸۹۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.