ردید
معنی کلمه ردید در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ردید
سعد بن محمد الرازی گوید: چند سال حاتم را شاگردی کردم. هرگز ندیدم که او در خشم شد، مگر وقتی به بازار آمده بود، یکی ردید را که شاگردی را از آن او گرفته بود و بانگ میکرد که چندین گاه است که کالای من گرفته است و خورده و بهای آن نمیدهد. شیخ گفت: ای جوانمرد!مواساتی بکن. مرد گفت: مواسات ندارم. سیم خواهم. هر چند گفت: سود نداشت. در خشم شد و ردا از کتف برگرفت و برزمین زد. در میان بازار پر زر شد همه.