معنی کلمه رخته در لغت نامه دهخدا رخته. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( ص ) مجروح و زخمدار و بیمار و دردمند. ( ناظم الاطباء ). بیمار. ( فرهنگ ولف ) ( یادداشت مؤلف ). خسته. ( از شعوری ج 2 ص 15 ).
جملاتی از کاربرد کلمه رخته نزد یقین او نتوان رخته از گمان پیش گمان او نتوان صرفه با یقین سینه اش سوراخ سوراخ از سنان رخته بر صندوق سرکن فکان ز کار بزرگان چو پردخته شد شهنشاه زآن رنجها رخته شد