رخت برچیدن

معنی کلمه رخت برچیدن در لغت نامه دهخدا

رخت برچیدن. [ رَ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) کوچ کردن و رحلت نمودن. ( ناظم الاطباء ). || برگرفتن و جمع کردن کالا و متاع به عزم رفتن و ترک محل گفتن :
رخت برچید ز سودای من آن عشوه فروش
سر بازار دگر می طلبد دانستم.کمال خجندی.

معنی کلمه رخت برچیدن در فرهنگ فارسی

کوچ کردن و رحلت نمودن یا بر گرفتن و جمع کردن کالا و متاع بعزم رفتن و ترک محل گفتن .

جملاتی از کاربرد کلمه رخت برچیدن

ز بزم تیرهٔ خود، روشنی دریغ مدار که روشنست ازین بزم، رخت برچیدن