رثه

معنی کلمه رثه در لغت نامه دهخدا

( رثة ) رثة. [ رِث ْ ث َ ] ( ع ص ، اِ ) ردی و بلایه از متاع خانه. ج ، رِثَث. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || زن گول و فرومایه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زن گول و نادان. ( از اقرب الموارد ). || ضعیف از مردم. ( ناظم الاطباء ). مردم ضعیف و پست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
رثة. [ رِ ث َ ] ( ع مص ) رِثَت. میراث گرفتن. ( منتهی الارب ). میراث یافتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). وراثت. ارث. ( ناظم الاطباء ).
رثة. [ رَث ْ ث َ ] ( ع ص ) رَث . کهنه. ج ، رِثاث. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه رثه

و قال النبی صلی الله علیه و سلم: «العلما و رثه الانبیاء» و قال «علما امتی کانبیاء بنی اسرائیل».