راقول

معنی کلمه راقول در لغت نامه دهخدا

راقول. ( ع اِ ) رسن که به آن بر درخت خرما برآیند. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از کنزاللغات ) ( منتهی الارب ) ( از المنجد ) ( از ناظم الاطباء ). رسن که بدان بر خرمابن شوند. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه راقول در فرهنگ فارسی

رسن که بان بر درخت خرما بر آیند رسن که بدان بر خرما بن شوند .

جملاتی از کاربرد کلمه راقول

با اين معنايى كه براى كلم طيب كرديم ، روشن مى شود كه مراد از آن صرف لفظ نيست ،بلكه لفظ بدان جهت كه معنايى طيب دارد منظور است ، پس در نتيجه مراد از اين كلم طيب ،عقايد حقى مى شود كه انسان اعتقاد به آن را زير بناىاعمال خود قرار دهد، و قدر يقينى از چنين عقايدى كلمه توحيد است ، كه بر گشت سايراعتقادات حق نيز به آن است ، و اين كلمه توحيد همان است كه آيه (الم تر كيف ضرباللّه مثلا كلمه طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء توتى اكلهاكل حين باذن ربها) متضمن آن است . و اينكه اعتقاد راقول و كلمه خوانده ، بدين جهت است كه اين استعمال در عرب شايع بوده است .

سؤ ال ديگر كه در اينجا باقى مى ماند اين است كه چرا بعضى از موارد بالا را به بعضى از آن تعبيرات اختصاص داده ، با اينكه معناى مشتركى كه گفتيد در همه هست ؟، مثلاچرا بعضى از موارد را كلام ناميده ، و بعضى راقول و بعضى را وحى ؟ و چرا جاى اين تعبيرات را عوض نكرده است ؟ وآنجائى كه تعبيربه قول كرده تعبير به وحى نكرده است ؟.

در دوران موسوم به جهاد و جنگ‌های داخلی افغانستان، از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۵ بار دیگر مسیرهای عبور و مرور کاروان‌های مجاهدین افغانستانی از طریق درهٔ سنگلاخ احیا شد. کاروان‌ها و دسته‌های مجاهدین از مناطق مختلف این دره رفت‌وآمد می‌کردند. مهم‌ترین مسیرهای رفت‌وآمد دسته‌های مجاهدین از طریق درهٔ سنگلاخ عبارت بودند از: مسیر درهٔ ذاکر به دره‌های پغمان، مسیر چپ دره به قتندر، مسیر راقول و ترکرمنج به درهٔ هلمند، درهٔ سرخ، درهٔ ترکمن، بهسود؛ و مسیرهای درهٔ آهنگران، لکلک‌خانه و درشودیار، به ترتیب به درهٔ زیارت و کهنه خمار در درهٔ میدان.
درهٔ سنگلاخ در هفتاد کیلومتری غرب کابل و سه کیلومتری شمال شرق ولسوالی/شهرستان جلریز در درهٔ میدان ولایت میدان وردک واقع شده‌است. سنگلاخ، در موقعیت جغرافیایی ریاضی سی و چهار درجه و سی و سه دقیقه و چهل و چهار ثانیه عرض البلد شمالی و شصت و هشت درجه و چهل و یک دقیقه و چهار ثانیهٔ طول البلد شرقی قرار داشته و مساحت دره و کوه‌های اطراف مربوط به آن حدود ۳۰ کیلومتر مربع است. ارتفاع درهٔ سنگلاخ از سطح دریا در نقطه‌ای بین کوه راقول و ابتدای درهٔ هلمند ۳۵۰۰ متر و در منطقهٔ خشک کرمنج ۲۷۴۵ متر است.
و اين معنا منافات ندارد با اينكه قول او فعلش باشد، براى اينكه حقايق واقعى حكمىدارد، و عنايات كلامى و لفظى حكمى ديگر دارد، بنابراين آنچه را كه خدا خواسته براىپيامبرانش و يا افرادى ديگر فاش سازد، بعد از آن كه سرى و پنهان بوده ، و ياخواسته چيزى را بر كسى تحميل كند و از او بخواهد، باين اعتبار اين اظهار راقول و كلام مى ناميم ، براى اينكه كار قول را مى كند، و نتيجه خبر امر و نهى را دارد، واطلاق قول و كلمه بر مثل اين عمل شايع است . البته وقتى كه كارقول و كلمه را بكند،
کوه‌های مشهور سنگلاخ قرار ذیل اند: کوه ذاکر در درهٔ ذاکر، کوه راست دره، کوه دَرشودیار (دَرشُدیار) در اورمون، کوه قُتوغ در سرخ قلعه، کوه لکلکخانه در سرخ قلعه، کوه کفتر خانه و بوتاک در اورمون، کوه راقول (سر هلمند)، کوه بند آسیا، کوه کرمنچ، کوه درسرای، کوه سیاه قرخ، کوه قلات، کوه سنگ‌کلان، کوه زنبورک، کوه آهنگران.
صادق مدبر با حمایت عمویش توانست دوره مکتب را در لیسه عالی راقول در زادگاهش به عنوان «شاگرد ممتاز» به پایان برساند. هم‌زمان، او علوم مقدماتی دینی همچون صرف، نحو و صمدیه را نزد عالمان منطقه آموخت و در زمستان‌های سال‌های ۱۳۵۴، ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ خورشیدی به کابل می‌رفت و مضامین ساینسی و ریاضی را در مرکز آموزشی رهنمای علوم انجنیر عثمان واقع شهرنو کابل آموخت و خودش را برای عبور موفقانه از کنکور آماده کرد. او در ۱۸سالگی با عبور از امتحان کنکور در سال ۱۳۵۸ خورشیدی وارد دانشکده فارمسی (داروسازی) دانشگاه کابل شد و در سال ۱۳۶۱ از این رشته به سویه لیسانس (کارشناس) فراغت حاصل کرد.
در نـتيجه امر خدا يك نسبت به تك تك آسمانها دارد، به اعتبار ملائكه اى كه در آن ساكنندو نـسـبـتـى هـم بـه هـر فـرقـه از فـرقـه هـاى مـلائكـه دارد، بـه اعـتـبـار ايـنـكـهحـامـل آن امرند. و خداوند امر را به آنان تحميل كرده ، يعنى به ايشان وحى فرموده ، چوندر آيـه (انـمـا قـولنـا لشـى ء اذا اردنـاه ان نـقـول له كـن ) امـر خـداى راقول خدا خوانده .

كلمه (فصل ) به معناى جدا كردن دو چيز از هم است ، به طورى كه بين آن دو فاصله اى پيدا شود، و با اينكه قرآن قول فاصل و جدا سازنده است ، اگر آن راقول فصل خوانده ، از باب (زيد عدل ) است ، و(هزل ) به معناى شوخى است ، در مقابل جدى .