ذیخ

ذیخ

معنی کلمه ذیخ در لغت نامه دهخدا

ذیخ. ( ع اِ ) گرگ. ذئب. || مرد دلیر. || اسپ نجیب نیکورفتار. || بزرگی. || بزرگسالی. || نام ستاره ای است سرخرنگ. || خوشه. || ذکر الضباع ؛ کفتار نر بسیارموی. نعثل. ج ، اَذیاخ ، ذیوخ ، ذَیَخَة :
وَلدِت خلداً و ذیخاً فی تشتمه
و بعده خزَراً یشتد فی العضد.( صفوان انصاری از البیان والتبیین ج 1 ص 41 ).و در حاشیه آن آرد: الذیخ ذکر الضباع و هو اعرج. و باز در ج 3 ص 72 همان کتاب آمده است :
دفعنا الیه و هو کالذیخ حاظیا
نشدُ علی اکبادنا بالعمائم.

معنی کلمه ذیخ در دانشنامه عمومی

ذیخ ( کفتار ) یا آیوتا اژدها یک ستاره است که در صورت فلکی اژدها قرار دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه ذیخ

ذیخ یک ستاره غول‌پیکر نارنجی تا قرمز است. درخشندگی آن ۶۶٫۰۸۵ برابر خورشید است و شعاع آن ۱۲٫۵۷ برابر خورشید است. جرم آن ۱٫۷۵ برابر جرم خورشید است. قدر ظاهری ذیخ ۳٫۲۹ است که نشان‌دهنده روشنایی آن از دید ناظر زمینی است. قدر مطلق آن ۰٫۸۳ است که روشنایی واقعی ستاره را نشان می‌دهد.
این ستاره در فاصله حدود ۱۰۲٫۷ سال نوری از زمین واقع شده و با چشم غیرمسلح قابل مشاهده است. ذیخ به عنوان یک ستاره غول، از خورشید ما بزرگتر و درخشان‌تر است. دمای سطح آن در حدود ۴۵۰۰ کلوین تخمین زده می‌شود که نسبت به دمای سطح خورشید (حدود ۵۸۰۰ کلوین) کمتر است، به همین دلیل رنگ نارنجی‌قرمز دارد.
فلزینگی ذیخ ۰٫۱۵۰۰۰۰ است، به این معنی که ۱۵ درصد از جرم آن از عناصر سنگین‌تر از هیدروژن و هلیوم تشکیل شده است. سن این ستاره حدود ۱٫۷ میلیارد سال تخمین زده می‌شود.
با توجه به جرم و نوع آن، احتمالاً ذیخ در نهایت به یک سحابی سیاره‌نما تبدیل می‌شود و سپس به یک کوتوله سفید تبدیل خواهد شد.