ذوقناک

معنی کلمه ذوقناک در لغت نامه دهخدا

ذوقناک. [ ذَ / ذُو ] ( ص مرکب ) لذیذ. خوشمزه :
چونکه آب جمله از حوض است پاک
هر یکی آبی دهد خوش ذوقناک.مولوی. || پرمسرت. پر شادمانی :
پهلوان درلاف گرم و ذوقناک
چون شنید این قصه گشت از غم هلاک
منفعل شد در میان انجمن
سر فرو برد و خمش شد از سخن.مولوی.

جملاتی از کاربرد کلمه ذوقناک

فتاد زمزمه ذوقناک در افواه که یافت لذت از آن صدهزار کام و زبان
چونک آب جمله از حوضیست پاک هر یکی آبی دهد خوش ذوقناک
دل ار چه ذوقناک از وصل شد لیک ز بیم هجر هستم هولناکش