ذوالفطن

معنی کلمه ذوالفطن در لغت نامه دهخدا

ذوالفطن. [ ذُل ْ ف ِ طَ ] ( ع ص مرکب ) خداوند زیرکیها :
اندر این امت نبد مسخ بدن
لیک مسخ دل بود ای ذوالفطن.مولوی.

جملاتی از کاربرد کلمه ذوالفطن

اندر اين امت نَبُد مَسخِ بدن -----ليك مَسخِ دل بود، اى ذوالفطن (273)
چون برابر اوفتادم با تو من کرد سجده حمل من ای ذوالفطن