ذموم

معنی کلمه ذموم در لغت نامه دهخدا

ذموم. [ ذَ] ( ع ص ) بسیار عیب شمارنده مردم را. عَیاب. عَیوب.

معنی کلمه ذموم در فرهنگ فارسی

بسیار عیب شمارنده مردم را .

جملاتی از کاربرد کلمه ذموم

اما پاسخ به لحاظ مبداء قابلى به اين است كه گوهر علم سحر مذموم نيست ؛ بنابراين صرف تعلّم آن زيانبار، حرام و مذموم نيست . تنها چيزى كه ذموم است عمل به آن يا تعلّم به قصد عمل است و چون دو فرشته مزبور هم از متن عمل به سحر صون بودند و هم از قصد آن منزّه ، فراگيرى آنان و پذيرش ‍ آنچه نازل مى شد، بدون محذور بوده است .