دینشاه ایرانی

معنی کلمه دینشاه ایرانی در لغت نامه دهخدا

دینشاه ایرانی. [ هَِ ] ( اِخ ) از رؤسای زردشتیان بمبئی ( تولد 1300 - فوت 1357 هَ. ق. / 1317 هَ. ش ). از فضلا و ادبای زردشتی. دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کرد و تذکره ای از شعرای معاصر ایران با ترجمه منتخبی از اشعار آنان را بطبع رسانید. در اوائل 1311 هَ. ش. با تاگور بدعوت دولت ایران باین کشور آمد و در سن 57 سالگی درگذشت. لفظ ایرانی نام خانوادگی اوست. ( از دائرة المعارف فارسی ). مرحوم علامه قزوینی در مجله یادگار ( وفیات معاصرین ) شرح حال او را چنین آورده است : از رؤسای مشهور زردشتیان بمبئی و از فضلاء و ادبای نامی بسیار با ذوق آن طایفه که با راقم این سطور آشنایی کامل داشت و مکرر آنمرحوم را در پاریس دیده بودم ، دیوان حافظ را تماماً از اول تا بآخر بزبان انگلیسی که در نهایت خوبی میدانست ترجمه کرده بود و خیال طبع آن را داشت ولی ندانستم بعدها آن کار را انجام داد یا نه ، جلد اول بیست مقاله راقم سطور را که باهتمام فاضل مشهور آقای پورداود در سنه 1307 هَ. ش. در بمبئی بطبع رسیده است تمام مخارج آن طبع رامرحوم دینشاه بدون ادنی خواهشی از من نه تصریحاً و نه تلویحاً بلکه حتی بکلی و مطلقاً بدون اطلاع من آن مرحوم متحمل شد و جلد دوم همان کتاب را که فاضل دانشمند آقای عباس اقبال صاحب مجله فعلی ( یادگار ) بخرج خودشان در تهران در سنه 1313 هَ. ش. بطبع رسانیده اند باز بعدها تمام مخارج آن را آن مرحوم به ایشان ردکرد، و بعضی مکاتیب مرا راجع به تقریظ یا انتقاد بعضی مؤلفات آقای پورداود، آن مرحوم به انگلیسی ترجمه کرده و در مقدمه یا خاتمه آن کتب جمع نموده است و بواسطة این مساعی که در نشر بعضی آثار ناقابل این حقیر بخرج داده و مخارج نسبتاً گزافی را که برای طبع آنها متحمل شده حقوق بی کرانی بر ذمه این جانب ایجاب نموده است که زبان و بنان من از عهده شکر آن قاصر است و خاطره آن محبتها و همراهی ها همواره در خاطر من حاضر. مرحوم دین شاه ایرانی در اوایل سال 1311 هَ. ش. / 1357 هَ. ق. با مرحوم تا گور شاعر معروف هند وبدعوت دولت ایران به ایران آمدند و در این جا با بسیاری از ارکان و اعیان و رؤسا و فضلا و ادبای این مملکت آشنایی پیدا کردند. در اواسط آبان 1317 هَ. ش. مطابق اواسط رمضان 1357 هَ. ق. مرحوم دینشاه ایرانی در بمبئی وفات یافت در سن پنجاه و هفت سالگی ، و در چهاردهم رمضان سنه مذکوره در تهران در مدرسه ( فیروز بهرام ) از مدارس زرتشتیان مجلس ختم مجللی برای ترویح روح آن مرحوم گرفتند که عده کثیری از اعیان و معاریف و فضلا و ادبا و شعرا در آن مجلس حضور یافتند.

جملاتی از کاربرد کلمه دینشاه ایرانی

تاگور در سراسر مشرق زمین محبوبیت داشت. او به ایران علاقه فراوان داشت و دو بار به ایران سفر کرد: بار اول در اردیبهشت ۱۳۱۱ (بهار ۱۹۳۲) که به همراه عروس خود و دینشاه ایرانی (از پیشوایان پارسیان هند) به دعوت دولت ایران به این کشور سفر کرد و جشن هفتادویکمین زادروز او در تهران برگزار شد. تاگور در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. ملک‌الشعرای بهار در ستایش تاگور مثنویِ بلندی سروده‌است. او در سال ۱۳۱۳ برای بار دوم به ایران سفر کرد.
تاگور در ۱۵ آوریل ۱۹۳۲ به همراه عروسش پراتیمادیوی و دینشاه ایرانی (از پارسیان نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در تهران برپا گردید. در این هنگام از رضاشاه پهلوی شاه آن زمان ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او ابراهیم پورداوود را برگزید و به هندوستان فرستاد. پس از آن وی از راه بغداد به هند بازگشت. در این هنگام بود که خبر درگذشت نوه‌اش نیندرانات را که در آلمان درس می‌خواند، شنید.
مراسم کلنگ زنی این دبیرستان در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۱۱ خورشیدی با برپایی جشنی بر روی زمین انجمن زرتشتیان برگزار شد و سنگ بنای آن به دست نیرالملک هدایت که در آن زمان وزیر معارف بود، گذاشته شد. در این مراسم دینشاه ایرانی (رئیس وقت انجمن زرتشتیان ایران بمبئی) و رابیندرانات تاگور (شاعر و فیلسوف هندی) و چند تن از وزرا و بزرگان زرتشتی حضور داشتند.
دینشاه ایرانی در اواسط آبان ۱۳۱۷ هجری شمسی مطابق اواسط رمضان ۱۳۵۷ هجری قمری در بمبئی درگذشت و در چهاردهم رمضان همان سال در تهران در مدرسه فیروز بهرام از مدارس زرتشتیان، مجلس ختم مجللی برایش گرفتند که شمار زیادی از اعیان و فضلا و ادبا و شعرا در آن مجلس حضور یافتند.
به گفته موبد رستم شهزادی، این سرود به دستور روانشاد «دینشاه ایرانی سیلستر» در برنامه بنیاد کاماآتورنان گنجانیده‌شده و برای نخستین بار به‌وسیله پسر دینشاه ایرانی خوانده شده‌است. در ایران نیز در دهه چهل خورشیدی این سرود را در کلاس دینی سازمان فروهر (جوانان زرتشتی) به دانش‌آموزان یاد می‌داده‌اند.