دیانیرا
جملاتی از کاربرد کلمه دیانیرا
دیانیرا، همسر هراکلس برای دایهٔ خود از سختی زندگی خود سخن میگوید. از اینکه هرکول او را از دست آخلوس، خدای رودخانه نجات داد تا با او ازدواج نماید و حال با همیشه دور بودنش از خانه، سختیهای بیشتری را دارد بر او تحمیل مینماید. دایه از دیانیرا میخواهد تا فرزندش هولوس را به دنبال هرکول بفرستد. هولوس به دیانیرا میگوید که شنیدهاست پدرش برای جنگ با شهر اوخالیا رفتهاست و سوگند یاد مینماید تا او را پیدا کند.
فرزند پورتئوس و ائوروته بود. از همسرش آلتائیا صاحب چندین فرزند از جمله ملئاگروس شد. زمانی که دیونوسوس به کالیدون آمد، اجازه داد با همسرش همبستر شود که حاصلش تولد دیانیرا بود که بعدها همسر هرکول شد. دیونوسوس در عوض نام او را بر شراب نهاد.
دیانیرا (به یونانی: Δῃάνειρα)، در اسطورههای یونان، زن دوم هراکلس است.
در این بین هولوس از راه میرسد و خبر میدهد که هرکول پس از پوشیدن جامه با دردی وحشتناک به حال مرگ افتادهاست و بدنش توسط آن دارد خورده میشود و لیخاس را که آورندهٔ جامه بوده کشته است. سپس هلوس مادرش را به خاطر انجام چنین توطئهای نفرین میکند. دیانیرا که سخت از کار خود شرمگین است با شنیدن سخنان تند پسرش به خوابگاه خود رفته و خود را میکشد. دایه در حالیکه شمشیری خونین را در دست دارد خبر مرگ دیانیرا را به هولوس میدهد و هولوس پس از لختی درمییابد که مادرش بیگناه بودهاست.
دیانیرا از بازگشت هرکول خوشحال است اما برای زنان برده احساس تأسف میکند و نگران است که نکند آیندهٔ او نیز تباه شود. او میخواهد یولا را بشناسد اما پاسخی از او دریافت نمیدارد. از شیوهٔ رفتار نجیبزادگانهٔ یکی از زنان در مییابد که او باید یولا باشد اما لیخاس با دستپاچگی اظهار بیاطلاعی مینماید. پیک، دیانیرا را به کناری کشیده و سخنان لیخاس را دروغ میخواند و به او میگوید که هدف اصلی هرکول از حمله به اوخالیا، به دست آوردن یولا بودهاست.