دوگاهه

معنی کلمه دوگاهه در لغت نامه دهخدا

دوگاهه. [ دُ هَِ ] ( اِخ ) قصبه ای جزء دهستان حومه بخش رودبار شهرستان رشت. با 1290 تن سکنه. آب آن از روخانه دوگاهه محصول آنجا غلات ، گردو، بنشن و مرکبات. شغل اهالی زراعت و دکانداری و مکاری و گله داری. درسر راه شوسه واقع است و در فصل تابستان برای جمعآوری محصول و تغییر آب و هوا به ییلاق دوگاهه می روند. ییلاق دوگاهه در 20هزارگزی باختر دوگاهه قشلاقی واقع و راه آن مالرو و هوای آن لطیف و سالم است و مراتع مرغوبی دارد. ساکنین دوگاهه زمستان و بهار در محله پایین رودبار و از اول خرداد تا اوایل آذر در ییلاق بسر می برند. در ییلاق محصولات گندم و جو و بنشن عمل می آورندضمناً گله های خود را نگاهداری و پس از جمع محصول مراجعت می نمایند. زمستان متولی زیارتگاه و چند نفر برای پاسبانی خانه ها در آنجا ساکن هستند. پنج باب دکان سر راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جملاتی از کاربرد کلمه دوگاهه

«نفرات فنی و مدیریتی و خلبانان زیادی به اتهام شرکت در کودتای نقاب [معروف به کودتای نوژه] از کار برکنار شدند، اما بعد از ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آنها آمدند و گفتند می‌خواهند بدون حقوق و درجه به کشور خدمت کنند؛ و بسیاری از آن مردان تبدیل به بهترین افسران و خلبانان جنگ گردیده و حتی شهید شدند. خلبانان شهید اقبالی دوگاهه، دل حامد، غفور جدی، مهدیار و عباس دوران برخی از این افراد شاخص بودند.»