دولت گرای

معنی کلمه دولت گرای در لغت نامه دهخدا

دولت گرای. [ دَ / دُو ل َ گ ِ ] ( نف مرکب ) دولت گرا. مشتاق قدرت و سلطنت و حکمرانی. ( ناظم الاطباء ). که به دولت گرایش دارد. دولت خواه. دولت پرست. که به حکومت وسلطنت وابستگی و گرایش دارد. ( از یادداشت مؤلف ).
دولت گرای. [ دَ ل َ گ ِ ] ( اِخ ) دولت گرای خان اول ، ششمین خان از خانان قریم ( قرم ) پسر مبارک گرای سلطان است که به سال 958 هَ.ق. از طرف سلطان سلیمان به مقام خانی منصوب شد و 25 سال حکومت کرد و به سال 985 هَ.ق. به مرض طاعون درگذشت. وی طبع شعر داشت و به ترکی اشعاری از او باقی است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

معنی کلمه دولت گرای در فرهنگ فارسی

دولت گرای خان اول .

جملاتی از کاربرد کلمه دولت گرای

اشتیرنر در کتاب خود عنوان می‌کند که تمام مذاهب و ایدئولوژیها بر روی مفاهیمی پوچ استوارند. این ادعا در مورد نهادهای اجتماع که توانایی اعمال قدرت را بر روی شخص دارند نظیر حکومت، کلیسا، سیستم قانون‌گذاری و آموزشی نیز صدق می‌کند. اشتیرنر معاصرین خود نظیر لودویگ فویرباخ و برونو باوئر و ایدئولوژیهای مطرح در زمان خود را نظیر مذهب، لیبرالیسم، اومانیسم، ملی گرایی، سرمایه داری، سوسیالیسم، کمونیسم و دولت گرایی مورد نقد قرار می‌دهد. از نظر او اومانیسم با مطرح کردن انسان به عنوان موجود متعالی رویکردی مشابه مذهب دارد.

روش دیگر تصمیم‌گیری در سازمان‌های بین‌المللی، دولت گرایی بین دولتی است که در آن دولت‌های ایالتی نقش پررنگ تری دارند.