دولاب گردانی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) حمل مال التجاره از شهری به شهری. ( ناظم الاطباء ). || به مال دیگران بازی کردن و این از جهت بی دستگاهی بود. ( آنندراج ) : سبحه گردانی به هنگام پریشانی کند زاهد از بیمایگی دولاب گردانی کند.اشرف ( از آنندراج ).و رجوع به دولاب گردان شود.
معنی کلمه دولاب گردانی در فرهنگ فارسی
جمل مال التجاره از شهری به شهری .
جملاتی از کاربرد کلمه دولاب گردانی
اشارات به نانت چرخ را دوار گرداند اگر دوران ندارد دست ازین دولاب گردانی