دوشبه

معنی کلمه دوشبه در لغت نامه دهخدا

دوشبه. [ دُ ش َ ب َ / ب ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به دوشب.در طول دوشب. که دوشب عمر و دوام داشته باشد: هلال دوشبه. ماه دوشبه. ( از یادداشت مؤلف ): هلال ؛ ماه دوشبه تا شب سوم یا تا شب هفتم. ( منتهی الارب ). اطلاق ؛ دوشبه راه کردن میان اشتر و آب. ( تاج المصادر بیهقی ).

جملاتی از کاربرد کلمه دوشبه

پس از خلع محمد على شاه از حكومت ، انتخابات دوره دوم مجلس ‍ شوراى ملى آغاز شد.خيابانى سابقه درخشانى داشت . چهار - پنجسال امامت نماز جماعت ، تبليغ احكام الهى ، ارشاد مردم ، تدريس در حوزه علميه ، عضويتانجمن ايالتى آذربايجان و ايفاى نقش رهبرى و راهنماى فكرى ، پيكار صادقانه و دوشبه دوش ديگر مجاهدان در سنگر جهاد و دفاع ، موقعيت ممتاز و محبوبيت پاك و بى شائبهرا براى او در دل مردم تبريز و علما و رهبران مشروطه فراهم آورده بود. مردم نيز بهپاس اين نيكنامى و صداقت و شجاعت و انديشه هاى والا، خيابانى را در سى سالگى بهنمايندگى خود در مجلس شوراى ملى انتخاب كردند. خيابانى به همراه ميرزااسماعيل نوبرى ، نماينده ديگر مردم تبريز، راهى مجلس شورا شد. مجلس دوم در 24 آبان1288 (اول ذيحجه 1327) گشايش يافت و در 30 آبان به صورت رسمى آغاز به كاركرد. (1406)
مهر رویش به دل افزود زپهلوی دو زلف عکس مه چون دوشبه گشت در آیینه دوتاست