دورزن

معنی کلمه دورزن در لغت نامه دهخدا

دورزن. [ زَ ]( نف مرکب ) دورپرتاب. دورانداز. تفنگ و جز آن که از فاصله دور بزند. تفنگ و اسلحه دیگر که از مسافت دور بر هدف اصابت کند. که پرتاب دور دارد: که تیررسی دور دارد؛ توپ دورزن ؛ تفنگ دورزن. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه دورزن در فرهنگ فارسی

دور پرتاب . دورانداز .

جملاتی از کاربرد کلمه دورزن

الف: از آنجا که در قدیم مردم جهت استفاده از سیلاب‌های فصلی، استخر می‌ساختند، و خانه‌های خویش را دور آن بنا می‌کردند، برای استفاده از آب مجبور به دور زدن استخر بوده‌اند که کم‌کم نام این منطقه دورزن شده، و به دلیل کثرت استعمال به داورزن تغییر یافته‌است.