دوربه

معنی کلمه دوربه در لغت نامه دهخدا

دوربه. [ ب ِ ] ( اِخ )دهی است از بخش اشنویه شهرستان ارومیه. 223 تن سکنه. آب آن ازچشمه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه دوربه

در جدول زیر نتایج شمارش دوربه‌دور آرا و نحوهٔ انتقال آن‌ها آمده است. برگه‌های رأی در انتخابات سان فرانسیسکو به این صورت است که اسامی نامزدها در سه ستون مجزا تکرار شده‌است و رأی‌دهنده باید حداکثر یک گزینه را به ازای هر ستون انتخاب کند تا سه اولویتش مشخص شود. سپس برگه‌ها اسکن و توسط ماشین خوانده و شمارش می‌شوند.
نیروهای ژمایتیایی و کورسی در سال ۱۲۶۰ در نبرد دوربه بر نیروهای متحد شهسواران لیوونی و تتونیک فائق آمدند؛ ولی صلیبیون در سال‌های بعد به تدریج توانستند کورسی‌ها را به اطاعت خود درآورند و در پیمان صلحی که در سال ۱۲۶۷ منعقد شد، تعهدات و حقوق رقیبان مغلوب خود را تصریح کردند. بخش‌های فتح نشدهٔ جنوبی قلمرو آنان تحت حکومت دوک‌نشین بزرگ لیتوانی متحد شدند.
بر دوربه، روستایی از توابع بخش سردشت شهرستان دزفول در استان خوزستان ایران است.
1- در بحار از كامل الزيارة از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كهفرمود: زمين كعبه فخر كرد و گفت : كدام زمينمثل من است و حال آن كه خانه خدا در پشت من واقع شده است و مردم از راه هاى نزديك و دوربه سوى من مى آيند و من حرم و محل امن الهى هستم ؟پس خداوند وحى بر اوكرد: بس كن وآرام بگير، نسبت فضيلت تو با فضيلتى كه به زمين كربلا داده ام چون سوزنى استكه در آب دريا و از آب دريا بردارد اگر نبود زمين كربلا من به تو فضيلتى نمى كردمو اگر نمى بود آن وجود شريفى كه زمين كربلا در بر دارد، من خلق نمى كردم آن خانهاى كه به آن فخر مى كنى پس آرام بگير و مستقر باش و متواضع وذليل و خوار باش ، والا غضب مى كنم بر تو و تو را به آتش جهنم مى برم . (239)