دودگرد. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) صاحب آنندراج به کلمه معنی تیرگی و کدورت داده و بیت زیر را شاهد آورده است از رضی دانش : بی دورت عالمی خواهم که چشمم واکنم در میان دودگرد صبح و شام افتاده ام. اما می نماید که صورت صحیح در بیت «دود و گرد صبح و شام » باشد که بر اثر نادرست خوانی به صورت ترکیبی درآمده و معنی فوق بدان داده شده است.
معنی کلمه دود گرد در فرهنگ فارسی
صاحب آنندراج به کلمه معنی تیرگی و کدورت داده .
جملاتی از کاربرد کلمه دود گرد
یوسف آن نیست که در چاه بماند صائب می دود گرد جهان فکر چو رنگین باشد
نور در بند ظلام آنجا نبود دود گرد صبح و شام آنجا نبود
به جست و جوی نظیرش همی دود گردون که جای خویش گهی زیر و گه ز بر سازد
تاب مه از دود گرد او چو قیر آفتاب اندر فضایش تشنه میر
که سوخته منم آن دود گرد او چه کند که خسته من شدم از خون چرا بر اوست اثر
ز باد تیغ چو دریا بخاست آتش رزم ز بوم هند برآمد چو دود گرد و غبار