دودافکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب )دود افکندن. صفت و چگونگی دودافکن. || جادویی. سحاری. پریسایی. ( یادداشت مؤلف ) : جهانی چو هندو به دودافکنی چو یغما و خلخ شد از روشنی.نظامی.شب و روز می گشت در چین و رنگ به دودافکنی طشت آتش به چنگ.نظامی.دلش حراقه ٔآتش زنی داشت بدان آتش سر دودافکنی داشت.نظامی.رجوع به دودافکن شود.
معنی کلمه دود افکنی در فرهنگ فارسی
دود افکندن . صفت و چگونگی دود افکن .
جملاتی از کاربرد کلمه دود افکنی
شب و روز میگشت در چین و زنگ به دود افکنی تشت آتش به چنگ
جهانی چو هندو به دود افکنی چو یغما و خلخ شد از روشنی