دواد

معنی کلمه دواد در لغت نامه دهخدا

دواد. [ دُ ] ( ع اِ ) کرم ریزه. || کرم خشک. || ( ص ) مرد تیزرو شتابنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه دواد در فرهنگ فارسی

کرم ریزه .

جملاتی از کاربرد کلمه دواد

4 - سنن ابى دواد: متوفى 275 ه‍ ق مشتمل بر 4800 حديث .
دل مرکزست و جانش پرگار مرکز دل نه پای در دواد و نه دست در سؤالش
صدر المتالهين در شرح جمله مرحوم كلينى افزوده است : در ميان آنان اعاظم انبيا، مانند نوح، ابراهيم ، ادريس ، شيث ، دواد، موسى و عيسى (عليهم السلام ) نباشند؛ (1072) مراداين است كه محتواى اين سخن پيام قرآنى است و كسى ياراى آوردنمثل پيام قرآنى است و كسى ياراى آوردن مثل پيام قرآنى را ندارد؛ ليكن از اين اعاظم بعيدنيست .
بشیر دوادی (عربی: بشير دوادي؛ زادهٔ ۱۱ دسامبر ۱۹۵۳) بازیکن فوتبال اهل الجزایر بود.