دو پنجه

معنی کلمه دو پنجه در لغت نامه دهخدا

دوپنجه. [ دُ پ َ ج َ / ج ِ ] ( اِ مرکب ) دو انگشت سبابه و وسطی. ( لغت شوشتر ). || کنایه است از نصف کف دست. ( لغت محلی شوشتر ). || کنایه است از شرم زنان. ( لغت محلی شوشتر ).

معنی کلمه دو پنجه در فرهنگ فارسی

دو انگشت سبابه و وسطی .

جملاتی از کاربرد کلمه دو پنجه

مجوی شادی چون در غمست میل نگار که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار
وگر از نام هفت اندام پرسی گویمت اینک دو شست پای و دو زانو و دو پنجه دست و پیشانی
دو پنجه پری‌روی بسته کمر دو پنجه پرستار با طوق زر
چون رحل برای پله گشتن شد قفل بهم دو پنجه ی من
پس دو پنجه کرد بر کوه استوار خویش را آویخت اندر کوهسار
دو بال طایر رعشه است هر دو پنجه من ز کف چو لنگر رطل گران صهبا رفت
دهی چند بود اندر آن روزگار فزون از دو پنجه همه گشت زار
دو پنجه با تو زده شیر چرخ و تو با خود گرفته راست سه پنجاه در سرای سپنج