دو ساعتی

معنی کلمه دو ساعتی در لغت نامه دهخدا

دوساعتی. [ دُ ع َ ] ( ص نسبی ) منسوب به دو ساعت. آن فاصله که در مدت دو ساعت توان پیمود: شمیران در دوساعتی تهران قراردارد؛ در مسافت دو ساعت راه. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه دو ساعتی در فرهنگ فارسی

منسوب به دو ساعت .

جملاتی از کاربرد کلمه دو ساعتی

در همان روزنامه‌ای که خبر این مصاحبه درج شده بود، سردبیر روزنامه یادآوری کرده‌است که تقریباً دو ساعتی پس از کنفرانس مطبوعاتی مزبور، سخنگوی کاخ سفید، اصطلاح اولتیماتوم را چنین تعبیر کرد که رئیس‌جمهوری این اصطلاح را به گونه عامیانه‌اش به کار برده‌است، نه در معنای اصطلاحی آن: «منظور ایشان بیشتر تأکید بر رهبری دولت ایالت متحده در سازمان ملل متحد و به ویژه شورای امنیت و به خصوص تلاش دیپلماتیک بهار سال ۱۹۴۶ بوده‌است، زیرا این رهبری به خروج نیروهای شوروی از ایران منجر گردید.»