دو اسب

معنی کلمه دو اسب در لغت نامه دهخدا

دواسب. [ دُ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان ، با 347 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جملاتی از کاربرد کلمه دو اسب

از منزل ابوسفيان بيرون شده به منزلابوجهل رفت ، از او پرسيد راءى تو چيست ؟ از آنچه در اين سه شب از محمد شنيدى چهفهميدى ؟ گفت : من چيرها شنيدم ، ما فرزندان عبد مناف بر سر شرافت و آقائى نزاعداريم ، ايشان مهمان نوازى مى كنند، ما هم مى كنيم ، تا كار ما و ايشان به اينجا كشيد كهچون دو اسب مسابقه در طراز هم شديم ، حال ايشان وقتى ديدند نمى توانند گوى سبقت رادر شرافت و آقائى بربايند مدعى شدند كه از ما پيغمبرى است كه از آسمان به سويشوحى مى شود، و تو هرگز نمى فهمى كه اينها چه نقشه اى دارند؟ نه به خدا سوگند مابه او ايمان نخواهيم آورد، و تصديقش نخواهيم كرد، اخنس ازمنزل او برخاست و برگشت .
ساخته گردونه‌ای از سیم خام بسته برگردون دو اسب تیزگام
گفتا ز مال و حال چه داری بسیج راه گفتم هلا بنقد دو اسب تکاورا
هر روز به هنگام حرکت قطار تبریز-جلفا و ورود آن به شهر، مسافران و کارکنان راه‌آهن با قونقا که دارای اتاق‌های چوبی بوده و چهار یا دو اسب آن را به حرکت در می‌آوردند، جابجا می‌شدند. این خط قطار یا تراموای شهری، تا سال ۱۳۱۸ خورشیدی دایر بوده سپس برچیده شد و اکنون مبدأ این قطار شهری یا قونقا را میدان «قونقا باشی» می‌گویند.
در آغاز بازی، هر بازیکن دارای ۲ فیل است که یکی بر خانهٔ روشن و دیگری بر خانهٔ تیره قرار دارد. فیل به‌طور معمول با اسب هم ارزش است اما دو فیل معمولاً یک برتری در برابر اسب و فیل یا دو اسب است و همکاری دو فیل و کنترل خوب آن‌ها، تهدید بزرگی برای مهره‌های حریف محسوب می‌شود. ارزش نسبی این مهره به‌میزان ارزش نسبی اسب است و ارزش آن از شاه، وزیر و رخ کم‌تر است. به فیلی که سربازی در جهت حرکت آن قرار گرفته و راه آن را مسدود کرده‌باشد، «فیل بد» می‌گویند.
اين آيه در مورد چگونگى جنگ بدر نازل شده است ، چنانكه مفسران گفته اند در جنگ بدرتعداد مسلمانان 313 نفر بود، 77 نفر آنها از مهاجران و 236 نفر آنها از انصار بودندپرچم مهاجران به دست على (عليه السلام ) بود و سعد بن عباده پرچمدار انصار بودآنان تنها با داشتن هفتاد شتر و دو اسب و شش زره و هشت شمشير در اين نبرد بزرگ شركتكرده بودند، با اينكه سپاه دشمن بيش از هزار نفر با اسلحه كافى بودند و يكصد اسبداشتند مسلمانان با دادن بيست و دو نفر شهيد (14 نفر از مهاجران و 8 نفر از انصار) بهدشمن كه هفتاد كشته و هفتاد اسير داد غالب شدند و با پيروزىكامل به مدينه مراجعت كردند اين آيه گوشهاى از ماجراى بدر را بازگو مى كند.
پس پيروزى با خداست ، نه با مال و اولاد، و مؤ منين اگر در جنگ بدر پيروز شدند، بامال و اولاد نبود، براى اينكه مردمى اندك و فقير وذليل بودند، و نفراتشان به يك سوم كفار نمى رسيد، و نيروى اندكشانقابل قياس با نيروى چند برابر كفار نبود، چرا كه كفار قريب به هزار نفر جنگجوبودند، همه داراى سلاح و مركب از اسب و شتراموال و امكاناتى بى اندازه داشتند، ولى مسلمانان سيصد و سيزده نفر بودند، و همه آنانبيش از شش زره و هشت شمشير و دو اسب نداشتند.
عامربن مالك بن جعفربن كلاب بن ربيعه ، معروف به مُلاعب الا سِنَّه كه از بزرگان بنىعامر بود، به نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در مدينه آمد و دو اسب و لوازم جانبىآن ها را به آن حضرت هديه كرد. ولى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من هديهمشرك را نمى پذيرم .
دستور داد حمامى را گرم كردند و گفت تنها خود من بايد باشم و امير؛ او را برد در حمامآب گرم و شايد اوّل بدنش را ماساژ داد و بعد آمد بيرون ، قبلا هم طى كرده بود كهامروز من اين آخرين معالجه خودم را اعمال مى كنم به شرط اينكه دو اسب بسيار عالى به منبدهيد. ضمنا به نوكرش گفت اين اسبها را زين مى كنى و در حمام مى ايستى . بعد خودشمى آيد سربينه حمام لباسهايش را مى پوشد و يك دشنه به دستش مى گيرد و يك دفعهمى رود داخل حمام شروع مى كند به فحاشى به امير و مى گويد تو مرا بى خانمانكردى ، مرا بيچاره كردى ، مرا به زور آوردى اينجا حالا وقتى است كه از تو انتقام بگيرم؛ به يك شدتى به او حمله مى كند كه وى يقين مى كند كه الان مى خواهد او را بكشديكمرتبه تصميم مى گيرد از جا بلند شود كه از خودش ‍ دفاع كند. ناخودآگاه از جابلند مى شود او كه تا آنوقت نمى توانست از جا بلند شود. تا از جا بلند مى شود اينهم فرار مى كند مى آيد بيرون و اسبها را سوار مى شود و مى رود و درمنزل اوّل يا دوّم نامه اى براى امير مى نويسد كه عمر امير دراز باد و اين كارى كه منكردم براى معالجه شما بود و امثال اينها.
ندارد ستور لنگ دو اسب راهوار
بیاورد لشکر چو آذر گشسب همی بی بنه هر یکی با دو اسب
اندر شش و چار غایب آید ناگاه در هشت و دو اسب خویش دارد کوتاه
بدو گفت ما همچنین بر دو اسب بتازیم تا خان آذرگشسب
دو اسب گرانمایه دادش بنیز ز دیبای زربفت و هرگونه چیز
دوتراکی‌ها تنها یک شهر دائمی به نام وائس دوتراک دارند که به عنوان پایتخت آن‌ها عمل می‌کند. مقر دوش کالین نیز این شهر است. این مکان مملو از مجسمه‌هایی است که از شهرهای دیگری که دوتراکی فتح کرده یا به آن‌ها حمله کرده‌اند، به سرقت رفته‌است. قانونی وجود دارد که هیچ دوتراکی نمی‌تواند در داخل مرزهای وائس دوتراک خون بریزد و کسانی که این کار را می‌کنند، نفرین می‌شوند. دو اسب نر غول‌پیکر برنزی که سم‌هایشان در هوا به هم می‌رسند، طاقی را در بالای ورودی شهر تشکیل می‌دهند.
این دو اسب و دو کنیز
همان اشتیاق وافری را که آترتون به مسابقه اسب دوانی داشت، برخی همسایگان او نیز داشتند. او دو اسب خود، مُد کولت و بیگ فیلی (که توسط داماد وی پرورش یافته بود) را در مسابقات اسب‌سواری کوارتر [فاصله یک ربع] در مقابله دو اسب ویلی جیونز (دولت‌مرد) به‌نام‌های پاولی و تریکیم وارد مسابقه نمود، اما در مقابل هر دو شکست خورد. سپس او اسب‌های کایلوس و هارولت را نسل‌گیری نمود، اسب‌های که بعداً به مالکیت داماد وی جیمز بارنیس درآمد.
خیمه و اسب است و زین جامه اسباب سفر جز دو اسب لاغری با بنده زینها هیچ نیست
گفتا جز این دو هیچ ضرور است‌گفتمش یک مشت زر دو اسب تکاور یک استرا
O اين آيه مربوط به جنگ بدر است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر يكديگر قرار گرفتند. در اين نبرد تعداد مسلمانان سيصد وسيزده نفر بود كه هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجرين و دويست وسى وشش ‍ نفر از انصار بودند. پرچمدار مهاجرين حضرت على عليه السّلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود. مسلمانان هفتاد شتر، دو اسب ، شش زره و هشت شمشير داشتند، ولى لشكر كفر بيش از هزار رزمنده و صد اسب سوار داشت . مسلمانان در آن جنگ با دادن بيست ودو شهيد 14 نفر از مهاجرين و8 نفر از انصار بر دشمن كافر با 70 كشته و70 اسير پيروز شدند.