دهقان نورد. [ دِ ن َ وَ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) دهقان نوردیده. که دهقان آن را درهم پیچیده باشد. || کتاب تاریخ. ( ناظم الاطباء ). کنایه است از تاریخ و دفتر حساب. ( از آنندراج ) : گزارنده گنج دهقان نورد گزارندگان را چنین یاد کرد.نظامی.و رجوع به دهقان شود.
معنی کلمه دهقان نورد در فرهنگ فارسی
دهقان نوردیده . که دهقان آن را در هم پیچیده باشد .