ده دل

معنی کلمه ده دل در لغت نامه دهخدا

ده دل. [ دَه ْ دِ] ( ص مرکب ) منافق. ( آنندراج ) ( غیاث ). || شجاع. ( از غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به ده دله شود.

معنی کلمه ده دل در فرهنگ فارسی

منافق .

جملاتی از کاربرد کلمه ده دل

مرا یکدل همیشه دوستدارست نه چون تو ده دل زنهار خوارست
به من ده دل‌آرام دخترت را به من تازه کن نام و افسرت را
تهی از ده دلان پهلو کنی به به یاران دورو یک رو کنی به
دل ندهد و جان ستاند ایام زین ده دل و جان‌ستان مرا بس
سلطان غمت دست چو بگشاد به بیداد عقلم که رئیس ده دل بود ز ده شد
تو هم لشکر خویش را ساز ده دل سرکشان را همه باز ده
لاله و سوسن اندرین سخنند ده دل و صد زبان چو توش و هزار
خاقانی عمر گم شد، آوازش ده دل هم به شکست می‌رود، سازش ده
غنچه بر نقش دهان تو به ده دل نگران گل سیراب ز روی تو به صد روی خجل
از بس که کنی ده دلی و ده رایی ده بند ببندی و یکی نگشایی