[ویکی فقه] دلیل محکوم به معنی دلیل تصرف شده در مدلول آن _ به توسعه یا تضییق _ توسط دلیل دیگر است. دلیل محکوم، مقابل دلیل حاکم بوده و به دلیلی گفته می شود که دلیل دیگر بر آن نظارت داشته و به وسیله آن تبیین و تفسیر و یا تنزیل شده و دایره موضوع یا متعلق یا حکم آن، تعبداً توسعه یا تضییق یافته است، مانند دلیلی که می گوید: " اذا شککت فابن علی الاکثر " که چون دلیل: " لا شک لکثیر الشک " بر آن نظارت داشته و شک کثیر الشک را تعبداً از آن خارج می نماید ( تفسیر مضیّق )، به آن دلیل اول _ دلیل محکوم می گویند.
جملاتی از کاربرد کلمه دلیل محکوم
در شماره آوریل ۲۰۱۶ مجله دابیک، دولت اسلامی عراق و شام، فیلیپس را مرتد اعلام کرد و او را به دلیل محکوم کردن داعش تهدید به قتل کرد.
در اوت ۱۹۹۹ دولت چین او را که میخواست بانماینده و بازرس کنگره آمریکا دیدار کند دستگیر نمود و به دلیل محکوم نکردن اظهارات شوهر تبعیدی خود وشهادت بر کشتار مردم درشهر قولجا (گولجا) در سال ۱۹۹۷ به اتهام افشای اطلاعات محرمانه به ۸ سال زندان محکوم نمود. (این اطلاعات همچنین مواردی از قبیل ارسال تکه روزنامه هابه شوهر تبعیدی و فعالیت شوهرش درآمریکا بود) باوجود تخفیف یک سال زندان بخاطر رفتار خوب باید۲۰۰۴ آزاد میشد سرانجام بخاطر افزایش فشارهای بینالمللی در مارس سال ۲۰۰۵ خانم قدیر آزاد شد.
من مدتها قبل بیگانه را خلاصه کردم، با یک اظهار نظر اعتراف میکنم خیلی متناقض بود: «در جامعهٔ ما هر مردی که در مراسم تشییع جنازهٔ مادرش گریه نکند، با خطر محکومیت به اعدام مواجه میشود». فقط منظورم این بود که قهرمان کتاب من به این دلیل محکوم میشود که در این بازی شرکت نمیکند.
وی در دوران تصدیش به عنوان معاون فرماندار، یکی از نامزدهای بود که برای جانشینی جان روآن، سنای ایالات متحده پیشنهاد شد. مجمع عمومی بر سر این انتصاب به بنبست رسید و کرسی تا دور بعدی مجلس خالی باقی ماند. در انتخابات بعدی سال ۱۸۳۲، بریثیت از جانب حزب دموکرات برای مقام فرماندار نامزد گردید. بریثیت برنده انتخابات شد، اما جیمز ترنر مورهد، نامزد ویگها معاون بریثیت برای معاونت فرمانداری را شکست داد. در ابتدا، بریثیت به دلیل محکوم کردن علنی دکترین ابطال جان سی. کالهون از محبوبیت برخوردار بود، اما او در سیاستهای ایالتی مبارزه کرد، زیرا ویگها مجلس قانونگذاری را کنترل میکردند. او در ۲۱ فوریه سال ۱۸۳۴ بر اثر بیماری سل درگذشت.