دلیل حاکم

معنی کلمه دلیل حاکم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دلیل حاکم به معنی دلیل توسعه دهنده یا تضییق کننده تعبدیِ مدلول دلیل دیگر است.
دلیل حاکم، مقابل دلیل محکوم بوده و عبارت است از دلیلی که تعبداً بر دلیل دیگر نظارت داشته و در صدد بیان و تفسیر یا تنزیل ادعایی آن است؛ برای مثال، دلیل محکوم می گوید: " اذا شککت فابن علی الاکثر " و دلیل حاکم که بر این دلیل نظارت دارد، می گوید: " لا شک لکثیر الشک " و " کثیر الشک " را تعبداً از احکامی که برای شاک جعل شده است، خارج می نماید؛ به دلیل دوم که بر دلیل اول ( محکوم ) حکومت دارد، دلیل حاکم می گویند.
تعریف مرحوم مظفر
در کتاب " اصول الفقه " آمده است:" ان الدلیل الحاکم یکون لسانه تحدید موضوع الدلیل المحکوم او محموله تنزیلا و ادعائا " فلذلک یکون الحاکم متصرفا فی عقد الوضع او عقد الحمل فی الدلیل المحکوم ".

جملاتی از کاربرد کلمه دلیل حاکم

بارش به عنوان اصلی‌ترین منبع آب بر روی زمین (شامل خشکی و اقیانوس‌ها) به اشکال مختلفی همچون باران، برف، شبنم و قطرات مه به سطح زمین منتقل می‌شود. میزان بارش تحت تأثیر عوامل بسیار متعددی قرار دارد و در زمان و مکان تغییر می‌کند. ممکن است در یک منطقه حتی در سال یک میلیمتر هم بارندگی رخ ندهد و ممکن است در منطقه‌ای دیگر تحت پدیده‌های جوی حدی (مانند طوفان‌ها) در عرض یک ساعت چند ده سانتی‌متر بارندگی رخ دهد. برخی مناطق به دلیل پایداری نسبی جوی، دارای بارندگی‌های نسبتاً منظم هستند و پیش‌بینی آنها با دقت خوبی انجام می‌شود و برخی مناطق دیگر به دلیل حاکم بودن شرایط ناپایداری، بارندگی‌های بسیار نامنظمی دارند.