معنی کلمه دلسوزگی در لغت نامه دهخدا
کز ایدر به ایران شوی با سپاه
به دلسوزگی با تو آیم به راه.فردوسی.که او داشتی تخت و گنج و سرای
شگفتی به دلسوزگی کدخدای.فردوسی.به دلسوزگی بیژن گیو را
وگرنه دلاور یکی نیو را.فردوسی.بدو گفت شاهی و ما بنده ایم
به دلسوزگی با تو گوینده ایم.فردوسی.مرا بویه پور گم بوده خاست
به دلسوزگی جان همی رفت خواست.فردوسی.