معنی کلمه دشمن شدن در لغت نامه دهخدا
کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
بر او دشمن شود گردون گردا.عسجدی.اگر دهر منکر شود فضل او را
شود دشمن دهر لیل و نهارش.ناصرخسرو.بنشاند آب آذرش بگریزد آب از آذرش
یک رکن او چون دوست شد دشمن شود آن دیگرش.ناصرخسرو.گرم دشمن شوی یا دوست گیری
نخواهم دست از دامن گسستن.سعدی.من این پاکیزه رویان دوست دارم
وگر دشمن شوندم خلق عالم.سعدی.ما را سریست با تو که گر اهل روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم.سعدی.