دشم

معنی کلمه دشم در لغت نامه دهخدا

دشم. [ دِ ش َ ] ( اِ ) درفش کفشگران. ( آنندراج ).
دشم. [ دِ ش ُ ] ( اِ ) وقت سپاس یعنی بعد از ظهر. || نماز شام. ( آنندراج ).

معنی کلمه دشم در فرهنگ فارسی

وقت سپاس یعنی بعد از ظهر .

جملاتی از کاربرد کلمه دشم

خندان سلطان از همان ابتدای سلطنت احمد وی متحدانی برای خود پیدا کرد. او دست بسیاری از افرادی که در حرم‌سرا به صفیه سلطان متصل بودند را کوتاه کرد و پسرش را تشویق می‌کرد تا اشخاصی با اصالت بوسنایی را به مناصب سیاسی برساند. وی با کمک مصطفی افندی (دبیر احمد) احمد را تشویق به نبرد با دشمان می‌کرد.