دستورات
معنی کلمه دستورات در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه دستورات
در آيه فوق از ميان تمام دستورات دينى تنها اشاره به نماز شده است و همانطور كهميدانيم نماز مظهر پيوند با خدا و ارتباط با او است و به هميندليل از همه عبادات برتر و بالاتر است ، و به عقيده بعضى هنگامنزول اين آيات تنها فريضه اسلامى همين نماز بود.
بسیاری از افراد معادل های برینفاک را ایجاد کردهاند (زبانهایی با دستوراتی که مستقیماً به برینفاک نگاشت میشوند) و یا مشتقات برینفاک (زبانهایی که رفتار برینفاک را گسترش میدهند یا آن را در قلمرو معنایی جدید نگاشت میدهد).
حقيقتا چقدر اين دستورات مختصر و در عين حال عظيم و والاست . و شايد مختصرترين دستوربا جوهره اى باشد كه طى تاريخ ، در پى فشارهاى سياسى و درمراحل سرنوشت ساز براى چاره جويى مشكلات صادر شده باشد.
شما اين دستورات را به كار بنديد و مطمئن باشيد پيروزى با شما است (زيرا خداوندبراى كافران مجازات خوار كننده اى آماده كرده است .)
3- مشترك بودن دستورات الهى در همه اديان ، عمل به آنها را آسان مى نمايد. (وصينا... من قبلكم و ايّاكم ان اتقوا اللّه )
سرودی برای نوسکا بیان میکند که او مسئول صدور دستورات به انوگی بود.
پاسخ اين سؤ ال به طور اجمال اين است كه : جهاد يكى از مهمترين دستورات اسلام است وشهادت يكى از افتخارات هر مسلمان . و در قرآن مجيد ده ها آيه (45) در رابطه با جهادو شهادت آمده است و در هيچيك از اين آيات اين مساءله مشروط و مقيد به علم به پيروزىنگرديده است بلكه نبرد و جانبازى در مقابل دشمنان اسلام و شهادت در راه به پيروزىرساندن حق ، يكى از علائم مؤ منان ذكر شده است ، آنجا كه مى فرمايد:
رئیس جمع دستورات دولت سر و سردار دانایان عالم
قرآن كريم صراط مستقيم را همان دين معرفى مى كند: قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقيم دينا قيما (1092) و بر اساس آنچه بيانشد، (به استثناى آنچه در نهان و نهاد انسان مفطور است ) پيش از حركت متدينان ،دين درخارج موجود عينى نيست (1093) تا انسان در دين موجود حركت كند، بلكهقبل از حركت يك سلسله معارف و دستورات كلى دينى وجود دارد كه با فرا گرفتن وعمل به آنها دين عينيت مى يابد . انسان با فراگيرى دستورات كلى و حركت اعتقادى ،اخلاقى و عملى خود به دين عينيت مى بخشد . آنگاه با آن متحد و سپس به آن متصف مى شود؛يعنى پس از پيمودن اين مراحل ، موصوف به تدين و ايمان مى شود . پس دين در خارج باحركت انسانها موجود مى شود و بين راه و رونده ، پيوندى وجودى است كهآن دو را با هم متحد و سپس رونده را به راه متصف مى كند و پس از اين اتصاف مى توانصراط را به سالك آن نسبت داد و از آن به سبيل مؤ منان يا صراط نعمت دادهشدگان تعبير كرد .
اين دو آيه از سوره احزاب كه در مقام تبرئه موسى (عليه السلام ) است ، دلالت دارد برايـنـكـه مـنـظـور از اذيـت آن جـنـاب بـه عـمـلى كـه خـدا او را از آنعـمـل تبرئه نموده ، نافرمانى خود بنى اسرائيل نسبت به دستورات وى ، و بيرون شدناز اطـاعـت آن جـنـاب نـبوده ، چون اگر اين طور بود معنا نداشت خدا آن جناب را تبرئه كند،پس يقينا بنى اسرائيل به آن جناب نسبت ناروايى داده بودند،
بنابراين منظور از (ادوا) (ادا كنيد) اطاعت فرمان خدا و انجام دستورات او است .