معنی کلمه دست فراخ در لغت نامه دهخدا
چنین داد پاسخ که دست فراخ
همی مرد را نو کند برگ و شاخ.فردوسی.
دست فراخ. [ دَف َ ] ( ص مرکب ) باسخاوت. سخی. بخشنده : کس از او [ پیغمبر صلوات اﷲ علیه ] خوش خوی تر ندید دست فراخ تر و دلیرتر از وی کس ندید. ( ترجمه طبری بلعمی ).