دریای گنگ
معنی کلمه دریای گنگ در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه دریای گنگ
شد از باختر سوی دریای گنگ دلی پر ز کینه سری پر ز جنگ
ابر شد نقاش چین و باد شد عطار روم باغ شد ایوان نور و راغ شد دریای گنگ
بسرتاسر مملکت بیدرنگ روانست حکمش چو دریای گنگ
ز ماچین سپه بر به دریای گنگ به کشتی و لنگر برو بیدرنگ