درهم کشیدن

معنی کلمه درهم کشیدن در لغت نامه دهخدا

درهم کشیدن. [ دَ هََ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) جمع کردن. ترنجیدن و متقلص کردن. ( ناظم الاطباء ). چنانچه عفصی دهان را، یا خشمگینی ابروان را. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). تشنیج. تقبیض.
- روی درهم کشیدن ؛ روی ترش کردن. سخت روئی کردن. پرچین کردن روی. ( ناظم الاطباء ). با چهره غضب یا نفرت نمودن. آثار خشم یا اندوه در روی پدید آوردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه درهم کشیدن در فرهنگ فارسی

جمع کردن ترنجیدن و متقلص کردن

جملاتی از کاربرد کلمه درهم کشیدن

در معماری مصر باستان ایمهوتپ معمار ۲۶۰۰ سال پیش از میلاد از ستون‌های سنگی استفاده کرد که سطح کنده‌کاری شده آن‌ها نمایش دهنده دسته‌های نی بود. بعضی از زیباترین نمونه‌های ستون دنیای باستان در ایران روزگار امپراطوری هخامنشیان و در تخت جمشید دیده می‌شود. ستون در کل به ۲ دسته بتنی و فلزی تقسیم می‌شود. ستون‌هایی که در تخت جمشید و دیگر بناهای تاریخی ساخته شده‌است در حقیقت از اصول نری و مادگی برای درهم کشیدن این ستون‌ها استفاده می‌شود. این امر موجب یک تکه شدن انواع ستون‌ها می‌باشد که در شکوه وخلای این بناها و همچنین نقش ایستایی آن نقش مهمی دارد.