درمشان

معنی کلمه درمشان در لغت نامه دهخدا

درمشان. [ دِ رَ] ( اِخ ) نام ناحیتی به خراسان قدیم. صاحب حدود العالم گوید: از دو ناحیت است یکی از بُست و دیگر از گوزگانان و این به ربوشاران پیوسته است و از این ناحیت آبها برود و با آبهای ربوشاران یکی شود و رود مرو ازاین آبهاست و مهتر این ناحیت را درمشی شاه خوانند.

معنی کلمه درمشان در فرهنگ فارسی

نام ناحیتی به خراسان قدیم

جملاتی از کاربرد کلمه درمشان

درمشان بده رومیان را زگنج بدادن نباید که بینند رنج