درماندهی

معنی کلمه درماندهی در لغت نامه دهخدا

درماندهی. [ دَ دِ ] ( حامص مرکب ) درمان دادن. چاره سازی. دلسوزی نسبت به دیگران از راه درمان کردن دردها و دشواریهای آنان. مداوا. معالجه :
دردستانی کن و درماندهی
تات رسانند به فرماندهی.نظامی.

جملاتی از کاربرد کلمه درماندهی

درد ستانی کن و درماندهی تات رسانند به فرماندهی