درخواندن
جملاتی از کاربرد کلمه درخواندن
مساءله 1 - اگر شك كند در اينكه نمازى كه فعلامشغول آن است نماز ظهر است و يا نماز عصر اگر قبلا ظهر را خوانده اين نمازشباطل است و اگر نخوانده و يا شك درخواندن آن دارد اگر عصر را نخوانده وقت هم مشتركاست نيت خود را بظهر برمى گرداند و در صورتى هم وقت مختص به عصر باشد ولى آنقدر هست كه ظهر را تمام كند و يك ركعت از عصر را در وقت درك كندعدول بظهر مى كند و اما اگر وقت گنجايش اين را ندارد و تنها مى تواند يك ركعت ازعصر را در وقت درك كند آنچه در دست خواندن دارد رها مى كند و نماز را به نيت عصرشروع مى كند و ظهرش را قضاء مى كند و اگر يك ركعت از عصر را هم در وقت درك نمىكند احتياط آن است كه آن نماز را به نيت عصر تمام كند و در خارج وقت ظهر و عصر راقضاء كند هرچند كه جواز صرفنظر كردن از نمازى كهمشغول آن است خالى از وجه نيست و در اين مسئله صور بسيارى تصور مى شود كه اى بسابه سى و شش صورت بالغ گردد و از آن چه كه گذشتحال صورتى هم كه شك كند نمازى كه مشغول به آن است مغربست يا عشائ روشن مىشود.
و در الدر المنثور است كه بخارى در تاريخ خود از ابى جعفر محمد بن على (عليهماالسلام) روايت كرده كه گفت : چرا بسم اللّه الرحمن الرحيم را از قرآن حاشا كرديد و آن را جزوقرآن نمى دانيد؟ با اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وقتى وارد منزلشمى شد و قريش نزدش جمع مى شدند، حضرت مى خواند : بسم اللّه الرحمن الرحيم ، و درخواندن آن صدايش را بلند مى كرد، قريش فرار مى كردند، خداوند اين آيه را فرستاد(و اذا ذكرت ربّك فى القرآن وحده ولّوا على ادبارهم نفورا) و طبق اين آيه بسم اللّهالرّحمن الرّحيم )، جزو قرآن است .
مساءله 4 - اگر در نماز بخاطر اينكه چيزى را به كسى بفهماند صدا را بذكر ويا قرائت قسمتى از حمد و سوره بلند كند نمازشباطل نمى شود چون هدفش در اصل آن ذكر يا قرائتامتثال است تنها بلندتر گفتن آن به فرضى ديگر صورت گرفته و همچنين استصورتيكه نمازش را در جائى مخصوص يا زمانى خاص انجام دهد كه در بودن آنجا و درخواندن آن زمان غرضى مباح كه در نظر داردحاصل مى شود البته بشرطى كه همانطور كه در فرض قبلى گفته شداصل خواندن نماز به منظور امتثال باشد و داعيش بر انتخاب آن مكان و آن زمان خاصرسيدن به غرضى از قبيل خنك شدن و امثال آن باشد.
سياق آيات مورد بحث شهادت مى دهد بر اينكه در اين آيه تعرضى نسبت به چگونگى تلقى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بر وحى قرآن شده است ، و بنابراين ضمير در (وحيه ) به قرآن بر مى گردد، و جمله (و لاتعجل بالقرآن ) نهى از عجله در قرائت قرآن است . و معناى جمله (منقبل ان يقضى اليك وحيه ) اين است كه قبل از تمام شدن وحى از ناحيه فرشته وحى ، درخواندن آن عجله مكن .