درخشک

معنی کلمه درخشک در لغت نامه دهخدا

درخشک. [ دَ خ ُ ] ( اِخ ) از دروازه های شهر هرات است و محله ای نیز بدان منسوب است و بر خلاف نام آن که دروازه خشک است ، دو نهر آب از کنار آن می گذرد. و یاقوت در معجم البلدان می نویسد خود آنرا بدین وضع دیده است. ( از معجم البلدان ).

جملاتی از کاربرد کلمه درخشک

نه همی جلوه کند حسن تو در دیده من جلوه گر حسن تو درخشک وتری نیست که نیست
به پیری گفتم ازدامان دنیا دست بردارم ندانستم که درخشکی شود این خار گیراتر