درخزینه

معنی کلمه درخزینه در لغت نامه دهخدا

درخزینه. [ دَ خ َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گندزلو بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 25هزارگزی جنوب خاوری شوشتر. و کنار راه شوسه ٔمسجدسلیمان به اهواز، با 500 تن سکنه. آب آن از شعبه رودخانه کارون و لوله کشی شرکت نفت است. این ده مرکز کارخانه برق ، تلمبه فشار، تلفن ، راه آهن فرعی و مرکز کشتیهای کوچک شرکت نفت که در طول رودخانه کارون رفت و آمد می نمایند، می باشد. و ساکنان آن از طایفه گندزلو هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه درخزینه

در زمان نادرشاه افشار بعلت شورشی که در این شهر بر علیه حکومت مرکزی صورت گرفت نادرشاه به شوشتر لشکر کشید. و پس از فتح دستور به بازسازی بند میزان داد. پس از ورود نادر به شوشتر، جمعی از افشارها در روستاهای اطراف شوشتر از جمله بلیتی و درخزینه سکنی گزیدند.